مصاحبه مهندس علی زارعی با روزنامه جوان که در صفحه 11 (جوان تازه نفس )مورخ ششم اسفند 90 منتشر شده است

مقالات و مصاحبه های مهندس علی زارعی (مدیرعامل) - مصاحبه های مهندس زارعی با روزنامه ها
مصاحبه مهندس علی زارعی با روزنامه جوان که در صفحه جوان تازه نفس مورخ ششم اسفند 90 منتشر شده است

 

http://www.n-javan.com/khabargozariha/javan-titr.jpg

مصاحبه مهندس علی زارعی با روزنامه جوان که در صفحه جوان تازه نفس مورخ ششم اسفند 90 منتشر شده است

 

كفشهاي خلاقيت را بپوش و با پاي نوآوري راه بيفت

 روزمرگي ات را سنباده بزن

زينب صناعي: اگر آدمها را ناگهان در برابر اين پرسش قرار دهيم كه دوست داريد زندگيتان را در كداميك از اين دو ظرف بريزيد: «روزمرگي» يا «نوآوري» چه كسي است كه ابراز تمايل نكند محتواي زيستن او در ظرف نوآوري و خلاقيت ريخته نشود، با اين حال بسياري از آدمها با تأسف تمام به قراردادها و قاعده هاي روزمره زندگيشان قناعت ميكنند و فراتر از آن نميروند، هر چند كه آن قوانين و قاعدهها ناكارآمد و پوسيده باشد، به خاطر همين است كه ميبينيد يك زندگي با همه ظرايف و تنوع و موجهاي سينوسي اش ناگهان تبديل ميشود به يك خط ممتد، يعني ميبينيد يكي از جواني تا بازنشستگياش در كارخانه اي كار كرده اما دامنه و مسئوليت و عملكرد او ذرهاي تغيير نكرده، او 30 سال پيش همان پيچي را ميبسته كه امروز در مرز بازنشستگي ميبندد، اينجا چه اتفاقي افتاده؟ به واقع همه ظرفيتهاي يك انسان در تكرار 30 ساله بستن يك پيچ به هرز رفته است، اما آيا هر كدام از ما ميتوانيم از همين لحظه ظرف ديگري براي زندگيمان اختيار كنيم و از تبديل شدن زندگيمان به يك خط ممتد تكرار شوند. بپرهيزيم؟ گفت وگوي ما با مهندس علي زارعي به اين مقوله ميپردازد. زارعي 33 ساله ساكن اصفهان، كارشناس مخابرات، برگزيده جشنواره شکوفای و نوآوری، مؤسس دبستان فکربرتر و مبتکر اتاقهای بازی کودکان زیر 100 سال است. وي نويسنده کتاب «به سوی نوآوری» است و در حال حاضر نيز نوشتن کتاب «قطار جادوی» (آموزش کارآفرنی) را در دست دارد. مربی کارآفرنی با روش SIYB، مدیر انفورماتیک جشنواره ایده های نو و کارآفرین، مدیر عامل مؤسسه رشد خلاقت نوآوران جوان، مدیر عامل شرکت فرزانه پرور پارس، مدیر گروه نخبه پروری خيريه كارآفرين باقرالعلوم(ع) و عضو هئت مدیره و مؤسسین شورای پیوند مخترعان ايران بخشي از مسئوليتهاي اين جوان اصفهاني است.

 

 

براي ما و خوانندگان جالب است بدانيم چه شد كه به خلاقيت، نوآوري و كارآفريني روي آورديد؟

 احتمالاً به ياد داريد كه سال 1387 سال شكوفايي و نوآوري نام داشت. من آن سال يك طرح اينترنتي ارائه دادم كه در استان اصفهان به عنوان يكي از طرحهاي نوآور سال انتخاب شد. خب اين مسئله انگيزه اي جدي برايم شد تا در اين زمينه فعاليتهاي ديگري داشته باشم و طرحهاي ديگري ارائه دهم. بنابراين تصميم گرفتم روي اين قضيه تحقيق كنم كه دانشمندان و مخترعان دنيا از چه روشي براي دستيابي به اختراعات و نوآوري هاي جديد استفاده كردهاند. نزديك به يك سال و نيم روي اين مسئله كار كردم و به نتيجه جالبي رسيدم. نتيجه اين بود همه اين افراد از يك روش استفاده كرده اند. من مؤلفه هاي اصلي اين روش را استخراج و شروع كردم روي خودم و ديگران به كار گرفتن. خب به تدريج متوجه شدم اين روش درست جواب ميدهد به طوري كه هر كس با اين پارامترها حركت كند ميتواند بعد از مدتي به اختراع و نوآوري دست يابد. بنابراين پيشنهاد نخبه پروري را مطرح كردم و در مركز مردم نهاد با عنوان خيريه كارآفرين باقرالعلوم)ع( كه كار اصلي آن كارآفريني بود كارگروهي با عنوان نخبه پروري نيز تأسيس شد و پس از آن شوراي پيوند مخترعين و خيرين كارآفرين را راه اندازي كرديم كه خوشبختانه تا امروز نيز به تجاري سازي چند طرح منجر شده است. پس از آن دبستان فكر برتر را به راه انداختيم و به دنباله آن دوره مربيگري كارآفريني را با SIYB گذراندم و هم اكنون نيز در حال نوشتن كتاب كارآفريني با عنوان « قطار جادويي»   هستم.

يعني روش شما جواب داد؟

 بله، اين روش را روي افراد مختلف بررسي كرده ايم. سال گذشته نيز شاگردانم در جشنواره ايدههاي نو و كارآفرين به ايده رسيدند و دانش آموزان دبيرستاني ام به اختراع دست يافتند. در حال حاضر نيز اين مسئله را به صورت ريشه اي تر بررسي ميكنيم. از بچه هاي خردسال شروع كرديم و در درجه اول سعي داريم پدرها و مادرهايشان را توجيه و روي ذهنيت آنها كار كنيم. ببينيد وقتي يك بچه به يك محيط آموزشي وارد ميشود،ا حتمال دارد بعد از يك سال معلم يا مديرش تغيير كند، مگر يك كودك خردسال چند ساعت در محيط آموزشي است شايد يك سوم سال در مدرسه باشد در حاليكه لحظات زيادي در خانه است و پدر و مادر نيز هميشه ثابت هستند، بنابراين در ابتداي كار ما بايد آموزشهايمان را از والدين شروع كنيم به خاطر همين، بايدها و نبايدهاي اصلي را در كلاسي با عنوان «خلاقيت والدين» براي پدرها و مادرها بيان ميكنم. آنها در درجه اول بايد از خواندن اخبار و حوادث ناگوار پرهيز و سعي كنند رابطه شان را با افراد منفي نگر و بدبين قطع كنند؛ جالب اينجاست اكثر والديني كه در اين كلاسها شركت كرده اند بعد از چند ماه تصميمهاي جالبي گرفته اند به طوري كه يا ادامه تحصيل داده اند يا كارهاي تازهاي را كه باعث موفقيتشان شده آغاز كرده اند؛ بنابراين اول حركت را براي والدين ايجاد كرديم و بعد اين امر باعث جنب و جوش و حركت در فرزندان شد، در واقع حركتي كه پدر و مادر انجام ميدهند به گونه اي است كه فرزند را نيز به دنبال خود ميكشانند. شما اگر زندگي بسياري از مخترعان دنيا را تعقيب كنيد ميبينيد آنها به دنبال آموزشهاي صحيحي كه ابتدا از طرف خانواده و سپس از سوي جامعه ديدهاند توانسته اند به اختراعات خوبي دست يابند

. آقاي زارعي، در حال حاضر تعاريف زيادي درباره خلاقيت و نوآوري وجود دارد، گاهي ممكن است تصور عموم از نوآوري و خلاقيت كارهاي خيلي عجيب غريب و شگفتي باشد در صورتي كه با رفتارهاي بسيار سادهاي ميتوان از همان زمان كودكي، بچه را به اين سمت و سو هدايت كرد. شما به چه تعريفي از خلاقيت و نوآوري رسيده ايد؟

 در بحث مهندسي خلاقيتشناسي در ميان صاحبنظران دنيا اختلافنظرهايي وجود دارد كه به برخي از مهمترين تعريفها اشاره ميكنم. بعضي از افراد صاحبنظر در علم خلاقيتشناسي بر اين عقيدهاند كه خلاقيت امري محيطي است يعني طبيعت به افراد اجبار ميكند. فرض كنيد اگر سرما وجود نداشته باشد انسان به دنبال توليد وسايل گرمازا نميرود، اما از طرف ديگر برخي از افراد معتقدند كه خلاقيت ذاتي است و شخص بدون آنكه خودش را از اجتماع جدا كند، شروع به نوآوري ميكند. اما مهمترين نظر، تقابل تفكر واگرا با تفكر همگراست به طوري كه ميگويند كسي كه خلاقيت دارد مانند ديگران فكر نميكند يعني هميشه راه جديدي براي رسيدن به سؤال خود پيدا ميكند و اين مسئله است كه انسان خلاق را ميتواند از افراد ديگر متمايز كند. البته بايد بگويم كه خلاقيت و نوآوري يك مفهوم كاملاً يكسان نيستند، در اصل خلاقيت ماده اوليه نوآوري است چرا كه تا خلاقيتي وجود نداشته باشد نوآوري هم پديد نميآيد، از طرف ديگر تا نوآوري نباشد اختراعي صورت نميگيرد

. براي ما از گامهايي بگوييد كه يك مخترع براي رسيدن به يك اختراع در پيش دارد؟ما پارامترهاي يك اختراع را پنج دسته ميكنيم، اول هدفگذاري، دوم خودباوري، سوم خلاقيت، چهارم نوآوري و پنجم اختراع. شك نداشته باشيد كه يك مخترع صددرصد براي رسيدن به اختراعش اين روش را طي كرده است. حالا فرقي نميكند ايراني باشد يا خارجي؛ در زمان گذشته باشد يا زمان حال، نميتوان گفت يك نفر بدون گذراندن چهار مرحله به اختراع دست پيدا كند پس حتماً اين چهار مرحله اصلي را گذرانده است. البته ماده اوليه خلاقيت مصالحي دارد كه من آن را به رعد و برق تشبيه ميكنم، چرا كه خلاقيت در يك لحظه اتفاق ميافتد و در اصل يك جرقه فكري است كه در لحظه خيلي كوتاهي به وجود ميآيد. به گونهاي كه يك نفر مبتكر و خلاق در يك زمان بسيار كوتاهي فكر خلاقانه اي به ذهنش ميرسد كه آن زمان خيلي مهم است. من نام آن را ثانيه طلايي گذاشته ام يعني در يك ثانيه شما بتواني درست تصميم بگيري كه الان بايد چه كار كني، اما اگر اين ثانيه طلايي بيشتر از حد شود ديگر آن خلاقيت وجود ندارد دقيقاً مانند بازيكن فوتبالي كه در چند صدم ثانيه بايد تصميم بگيرد توپ را به كدام سمت پاس دهد، اما اگر آن زمان طلايي بگذرد و بخواهد فكر كند من توپ را به چه كسي پاس دهم آن وقت ديگر بازيكن خوبي نيست. در بقيه امور نيز همين شكل است، وقتي فكر اختراع لامپ به ذهن آقاي اديسون ميرسد زماني است كه چند ميليارد انسان ديگر نيز روي زمين وجود دارند اما صبح ميروند سر كار و شب ميآيند خانه ميخوابند و اصلاً فكر اين را نميكنند كه آيا ميشود شبها نيز مانند صبح روشن باشد يا اگر فكر هم بكنند دنبالش نميروند زيرا آن مراحل پنجگانه را طي نكرده اند و هدفگذاري، خودباوري و خلاقيت آقاي اديسون را نداشته اند پس اصلاً در اين مسير قدم نگذاشته اند. بنابراين اگر ما بتوانيم خلاقيت را پرورش داده و ثانيه طلايي اش را بشناسيم همچنين خودباوري و پشتكار داشته باشيم و كارها را پيگيري و علاوه بر آن شكستها را به عنوان كسب تجربه تلقي كنيم، ميتوانيم به موفقيت دست يابيم. البته بايد يادمان باشد كه موفقيت يك رابطه خطي نيست بلكه يك رابطه سينوسي است به طوري كه شخص از يك نقطه شروع ميكند، كمي جلو ميرود بعد با يك شكست موقتي رو به رو ميشود و اين حالت چندين بار اتفاق ميافتد كه در نهايت يك نمودار سينوسي رو به بالا براي اشخاص موفق وجود دارد. توجه كنيد كه افراد موفق به نقاط شكست، منفي نگاه نميكنند، بلكه به آن نقاط كسب تجربه ميگويند، البته هرچقدر شخص تجربه هاي بيشتري داشته باشد، به طور حتم در آينده بيشتر ميتواند موفق باشد، البته زماني كه انسان يك اشتباه را چندين بار تكرار كند، ديگر تجربه نيست، اينجا ديگر فرد شكست خورده است.

به نظر شما چرا در فعاليتهاي روزمره عامه مردم اغلب خلاقيتي وجود ندارد و دچار روزمرگي شدهاند؟

 چون در درجه اول، هدفگذاري و خودباوري ندارند، همان طور كه ميدانيد در مسير نوآوري خلاقيت در رتبه سوم قرار دارد، افراد براي پوشاكشان خرج ميكنند و شما آنها را هميشه مرتب و منظم ميبينيد، براي خوراكشان خرج ميكنند كه حتي با اضافه وزن مواجه ميشوند، اما همين افراد حاضر نيستند براي فكرشان هزينه كنند، ببينيد همان طور كه بدن انسان نياز به سرمايه گذاري دارد، براي فكر نيز بايد سرمايه گذاري شود كه يكي از راههاي آن مطالعه كتابهاي ارزشمند است پس همان طور كه براي خوراك و پوشاك هزينه در نظر ميگيريد بايد براي خريد كتاب نيز بودجه كافي كنار بگذاريد و حتي در كلاسها و سمينارهاي آموزشي موفقيت شركت كنيد چرا كه اينها مكمل يكديگرند و به شما ايده ميدهند، همچنين دريچه هاي جديدي را به روي شما باز ميكنند. ولي كسي كه اصلاً اين كارها را انجام نميدهد همان راههاي قديمي را ميرود و نميتواند به خلاقيت و نوآوري برسد. جالب است بدانيد نتيجه يك تحقيق در سالهاي گذشته نشان داد كه 98 درصد افراد موفق گفته بودند كه در مشاغل قبلي خود يا ورشكست شديم يا از كار اخراجمان كردند كه ديگر كارمان را ادامه نداديم و سراغ كار جديدي رفتيم و همان تجربه قبلي كه داشتيم باعث رسيدن به موفقيتمان شد. برخي مردم راه رسيدن به موفقيت را بلد نيستند و چون اهميت هم نميدهند بنابراين پيشرفت نميكنند ا لبته در بيشتر مواقع خودباوري ندارند و اكثراً از افعال نميتوانم و نميشود استفاده ميكنند يا مدام افعال منفي به كار ميبرند. همان طور كه اول صبح را با كلمه منفي خسته نباشيد آغاز ميكنيم و به نوعي خستگي را از همان اول صبح به طرف مقابل القا ميكند يا اخبار حوادثي كه هر روز از رسانه هاي جمعي ميشنويم همه به نوعي منفي هستند و خلاقيت را از افراد ميگيرد. متأسفانه سرانه مطالعه جامعه ما بسيار كم است و كساني هم كه نشريات و مجله ها را ميخوانند معمولاً صفحات حوادث و ورزشي را ميبينند، كمتر به دنبال مسائل علمي، كاربردي و راهبردي براي زندگي و جامعه شان هستند و در اصل مطالعه را به عنوان يك سرگرمي انجام ميدهند پس اگر ديدگاهمان را نسبت به مطالعه در جامعه تغيير دهيم فكر ميكنم كم كم نتايج مثبتي حاصل شود، علاوه بر آن مدت مطالعه مان بايد افزايش يابد. من احساس ميكنم واقعاً با مطالعه كردن زندگي ما دچار دگرگوني و تغيير ميشود و اگر به مرور بتوانيم افكار منفي را از زندگيمان حذف كنيم، پيشرفت هايمان دو برابر ميشود

. سيستم پاداش از بچگي تا سالخوردگي در زندگي ما وجود دارد، وزن اين پاداش را با توجه به اينكه ميتواند عاملي براي خلاقيت باشد، چگونه ارزيابي ميكنيد؟

پاداش دهي گاهي براي خلاقيت خوب و گاهي نيز بد است. ما يكي از موانع خلاقيت را همين سيستم پاداش ميدانيم براي آنكه افراد فقط در ازاي پاداش مالي يا معنوي كار يا فكر ميكنند و اين امر براي خلاقيت مضر است براي اينكه شخصي كه خلاق است تاب و توان عملي نشدن ايده اش را ندارد و به دنبال آن است كه ايده اش را به نتيجه برساند، البته گاهي هم دادن پاداش خوب است و من فكر ميكنم حتي گاهي پاداشهاي معنوي اثرات خوبي را در روحيه افراد خلاق ميگذارد اما نسبت اينها بايد به نوعي مشخص باشد يعني ما بدانيم كه كجا بايد از پاداش استفاده كنيم و كجا ديگر بايد آن را قطع كنيم.

ممكن است فردي بهره هوشي بالايي داشته باشد اما در خانواده يا جامعه اي قرار گرفته باشد كه لزوما مسير خلاقيت را طي نكرده باشند يا همان مسئله افكار منفي كه ممكن است كودك ايدهاي را بدهد اما از سوي خانواده سركوب شود. اگر بخواهيم مسير خلاقيت را در نظر بگيريم، اين مسير را چگونه ميبينيد؟

 بر اساس تحقيقات پژوهشگران مهمترين قسمت زندگي هر انسان بين پنج تا 25 سالگي است كه عوامل بروني شامل زمينه هاي اجتماعي، خانوادگي و عوامل دروني مانند نداشتن اعتماد به نفس، وسواسهاي فكري و مشكلات رواني كه براي شخص ايجاد ميشود از مهمترين دلايل كاهش هوش و خلاقيت افراد محسوب ميشود. اگر يك بچه دو سه ساله را در نظر بگيريد، هنگام راه رفتن زمين ميخورد اما اطرافيان تشویقش ميكنند كه راه رفتن را ياد بگيرد ولي همين كودك وقتي بزرگ ميشود با سرمايه اي كه به دست مي آورد اگر وارد بازار كار شده و كوچكترين شكستي در رابطه تجاري اش بخورد همان خانواده ميگويند ديدي گفتيم تو نميتواني و تو شكست ميخوري يا برخي از والدين مرتباً در حال جمع آوري ثروت هستند تا فرزندشان رفاه بيشتري داشته باشد در صورتي كه روي فكر و خلاقيت فرزندشان سرمايه گذاري نميكنند؛ نتيجه اين ميشود گاهي در مدت زمان كوتاهي سرمايه شان را از دست ميدهند چون راهش را بلد نيستند در حالي كه ما ثروتمندان خودساختهاي داريم كه از خانوادههاي فقير اما با برنامه هستند و صاحب ثروتمند ماندگار مي شوند.

 

جهت دانلود فایل PDF مصاحبه اینجا کلیک کنید

 

جهت ورود به سایت روزنامه جوان و مطالب منتشره در مورخه 6 اسفند 90 اینجا کلیک کنید

 

http://www.n-javan.com/khabargozariha/javan.jpg

آخرين بروز رساني (شنبه ، 6 اسفند 1390 ، 21:26)