قسمت هفتم داستان" آپارتمان شما چه کاره است؟" نوشته مهندس علی زارعی که در هفته نامه کسب و کار منتشر می شود

مقالات و مصاحبه های مهندس علی زارعی (مدیرعامل) - مقالات مهندس زارعی در روزنامه کسب و کار

خوانندگان محترم می توانند هر هفته داستان "آپارتمان شما چکاره است؟" را در هفته نامه کسب و کار مطالعه نمایند همچنین آموزشهای کارآفرینی مهندس علی زارعی را در برنامه های تفکر خلاق بخش پاتوق خلاق از رادیو گفتگو و برنامه  راهکار رادیو ایران و آموزشهای نخبه پروری را در برنامه مرزهای دانش رادیو گفتگو و برنامه موج دانش رادیو فارس  بشنوید.همچنین میان برنامه کارآفرینی در خانواده روزهای شنبه تا سه شنبه از رادیو فارس برنامه سایبان مهر پخش می گردد

 

جهت خواندن قسمتهای دیگر داستان اینجا کلیک کنید

 

قسمت هفتم - این داستان هر هفته در صفحه 7 هفته نامه دنیای نوین کسب و کار انتشار می یابد- نویسنده:مهندس علی زارعی

 

بعد از صرف ناهار با خانمها پروین به ساختمان سوم رفت.یک شرکت تبلیغاتی که به گفته مدیرش برای فروش شب عید آماده می شد.مدیر شرکت به پروین گفت : بهترین فصل فروش ما الان است چون اغلب شرکتها برای تبلیغات سال آینده سررسید و تقویم و هدایای تبلیغاتی سفارش می دهند.مدیر شرکت وقت زیادی نداشت بنابراین پروین نتوانست سوال زیادی بپرسد و فقط در حین کار به هدایای تبلیغاتی نگاه می کرد.چند خانم هم مرتبا با شرکتهای مختلف تماس می گرفتند و از محصولات تبلیغاتی شرکت خود تعریف میکردند.ذهن پروین هنوز به مشاغل خانگی و خانمهای ساختمان دوم مشغول بود.با خودش فکر کرد میتواند یکی از اتاقهای خانه را به یک کاری اختصاص دهد و کسب درآمدی داشته باشد.

ساختمان چهارم یک شرکت بزرگ بود که پروین به زحمت توانست با معاونت شرکت گفتگو کند و پس از شرح ماجرا و انگیزه اطلاع از مشاغل مختلف معاون شرکت گفت:

_ما یک شرکت فعال در زمینه فراورده های بوقلمون هستیم

_ بوقلمون؟ یعنی چکار می کنید؟

_ اولش شرکت ما  به منظور واردات جوجه بوقلمون تاسیس شد ولی بعد از مدتی موفق به راه اندازی یک مزرعه پرورش بوقلمون شدیم و چون فروش گوشت بوقلمون با استقبال خوبی مواجه شد یک واحد پخش گوشت در چند استان هم راه اندازی کردیم.خلاصه در مدت چند سال شرکت بزرگی شدیم در زمینه فراورده های بوقلمون

_ جالبه! مردم چقدر گوشت بوقلمون می خرند؟

_ خوب چند سال قبل خیلی کم می خریدند ولی با اطلاع رسانی مزیتهای این گوشت نسبت به گوشت قرمز و همچنین گران شدن گوشت گوسفند کم کم  گوشت بوقلمون جایگاه خوبی پیدا کرد به نحویکه الان به سرعت گوشتهای ما بفروش می رسه و باعث شده شرکت سودآوری خوبی داشته باشه چون هم نیاز به جوجه بیشتر می شه و هم تولید بیشتری داریم

_چرا جوجه ها را از خارج کشور می آورید؟

_تا چند ماه آینده واحد جوجه کشی هم راه اندازی می کنیم و حتی قصد داریم چند رستوران  راه اندازی کنیم که فقط با گوشت بوقلمون غذا درست کنند

_ چه جالب؟

_ ما یک تیم مشاوره داریم که هر روز فکر می کنیم چطوری مصرف گوشت بوقلمون را در جامعه زیاد کنیم!

_ خوب اگر قیمت گوشت گوسفند ارزان شود چی می شه؟ فکر نمی کنید شانس شما خوب بوده که قیمت گوشت زیاد شده که مردم بوقلمون می خرند؟

_من شخصا به شانس اعتقادی ندارم بلکه شانس نقطه تلاقی آگاهی ،ریسک ،فرصت و آمادگی . ما سالها قبل پیش بینی کرده بودیم روزی مصرف گوشت بوقلمون بسیار زیاد خواهد شد و هنوز هم به اون نقطه نرسیدیم و در آینده قطعا مصرف بالاتر خواهد رفت

_ من هم خیلی دوست دارم مثل شما آینده را پیش بینی کنم.می تونم به عنوان آخرین سوال راجع موفقیت ازتون سوال بپرسم و اینکه توصیه ای به من داشته باشید

_ به نظر من آدمهای موفق با بقیه 20 فرق دارند و برای همین نمرشون همیشه 20 می شه

1-فرصت هايي را مي بينند و پيدا مي كنند كه ديگران آن ها را نمي بينند.
2-از مشكلات درس مي گيرند درحالي كه ديگران فقط مشكلات را مي بينند.
3-روي راه حل ها تمركز مي كنند.
4-مثل بقيه ترس هايي دارند ولي اجازه نمي دهند ترس آنها را كنترل و محدود كند.
5-به ندرت از چيزي شكايت مي كنند و انرژيشان را به خاطر آن از دست نمي دهند.
6-سرزنش نمي كنند.آنها مسئوليت و نتيجه كارهايشان را تمامابه عهده مي گيرند.
7-خودشان را با افرادي كه با آنها هم فكر هستند متحد مي كنند.
8-بلند پروازند و دوست دارند حيرت انگيز باشند.آنها هوشيارانه انتخاب مي كنندتا بهترين نوع زندگي را داشته باشند.
9-به وضوح و دقيقا مي دانند كه چه چيزي در زندگي مي خواهند و چه نمي خواهند.
10-بيشتر از آنكه تقليد كنند نوآوري مي كنند.
11-در انجام كارهايشان امروز و فردا نمي كنند.
12-براي زندگيشان برنامه دارند و سعي مي كنند برنامه شان را عملي كنند.
13-آنها دانش آموز مدرسه زندگي اند و همواره و از راههاي مختلف در حال يادگيري هستند.
14-هميشه نيمه پر ليوان را مي بينند و توانايي پيدا كردن راه درست رادارند.
15-ريسك هاي حساب شده اي انجام مي دهند. ريسك هاي مالي،احساسي و شغلي
16-با مشكلات و چالش هايي كه برايشان پيش مي آيد سريع و تاثيرگذارروبه رو مي شوندو ازآنها براي پيشرفت خودشان بهره مي برند.
17-ارتباط گرهاي خوبي هستند و روي رابطه ها كار مي كنند.
18-بيشتر از افراد معمولي روي احساساتشان كنترل دارند.
19-منتظر قسمت ، شانس وسرنوشت نمي مانندتا آينده شان رارقم بزند.بلكه با تعهد ،تلاش و فعاليت بهترين زندگي را براي خودشان مي سازند.
20-وقتي بيشتر مردم كاري نمي كنند آنها مشغول فعاليت اند.آنها قبل از اينكه مجبور به كاري شوند عمل مي كنند.

_ممنون از راهنماییتون

_ خواهش می کنم و مطمئنم با روشی که داری کار می کنی حتما موفق خواهی شد.چند وقت قبل برای راه اندازی یک مزرعه پرورش بوقلمون به استان فارس رفته بودم اونجا با شخصی برخورد کردم به نام عباس آقا که کار جالبی را با فکر خودش راه اندازی کرده بود

_ چه کاری؟

_ ماجرا به حدود نه سال قبل بر می گرده یعنی شبی که دو گردشگر موتور سوار آلمانی در راه مانده بودند و برای اینکه بتوانند در یک جای امن شب را به صبح برسانند به خانه عباس پناه بردند. عباس که یک کارگر ساده روستایی بود ، همراه خانواده اش تلاش کرد تا به شیوه خودش از مهمانان خارجی به خوبی پذیرایی کند
کلبه آنهاکوچک و محقر بود و به جز چای آتشی و غذای روستایی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک بود. سادگی پذیرایی خانواده عباس و زندگی یک روزه در روستای خوش آب و هوا ، رضایت دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند. آنها خواستند تا با همان دم پختی و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح عباس راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند.
موقع برگشت مهمانان آلمانی 200 هزار تومان به عباس هدیه دادند. این پول در آن زمان برای عباس زیاد بود و او را به این فکر انداخت که بهترین راه برای کسب و کار میتواند پذیرایی از گردشگران در یک روستای با صفا باشد. بنابراین شروع به کار کرد. طوری که از نه سال پیش تا امروز 18 هزار گردشگر خارجی به روستای بزم در منطقه بوانات فارس آمده اند و عباس هم به عنوان کارآفرین برتر در صنعت گردشگری توانسته 126 لوح سپاس بگیرد و درآمد روزانه اش از روزی سه هزار تومان به ۶ میلیون تومان برسد. عباس 35 ساله به 28 کشور دنیا سفر کرد و خانه 80 متری او الان به 120 هزار متر رسیده!
زهرا و نیلوفر دو دختر کوچک او، کوچکترین راهنمایان ایرانی معرفی شده اند و تا کنون هم شبکه های تلویزیونی آلمان، روسیه، تایلند، شبکه ۲ و ۴ ایران فیلم های مستندی با موضوع رونق گردشگری در روستای بزم بوانات پخش کرده اند.این داستان را گفتم که بدونی اگر واقعا بخواهی موفق شوی حتما به اون دست پیدا خواهی کرد

_ ممنون ،من حتما سعی خودم را خواهم کرد

در پایان روز وقتی پروین مزدش را گرفت به مغازه کفش فروشی رفت و پس از مدتها موفق شد به قولش عمل کند .پروین برای  ماهان و مرجان  کفش نو خرید و با اشتیاق به سمت خانه حرکت کرد .

ادامه دارد....

مهندس علی زارعی

 

جهت خواندن قسمتهای دیگر داستان اینجا کلیک کنید

 

جهت بزرگنمایی تصویر روی آن کلیک کنید

 

 

http://www.n-javan.com/aks/kasbokar7.jpg

 

این داستان هر هفته در صفحه 7 هفته نامه دنیای نوین کسب و کار انتشار می یابد- نویسنده:مهندس علی زارعی

 

 

جهت خواندن قسمتهای دیگر داستان اینجا کلیک کنید

 

جهت دیدن  آموزش رادیویی کارآفرینی راهکار  اینجا کلیک کنید

 جهت شنیدن قسمتهای آموزش رادیویی نخبه پروری اینجا کلیک کنید

 

 

آخرين بروز رساني (پنجشنبه ، 9 خرداد 1392 ، 18:15)