خرید پستی

    http://www.n-javan.com/aks/sarmaye.gif

     

    ارتباط با ما

    تماس با ما

    درباره ما

    عکسهای مراسمهای موسسه

    آشنایی با کارشناسان موسسه

    شماره پیامک ما

    30006016285212

    لطفا پیغامتان را به شماره بالا پیامک کنید

    موقعیت شما در سایت
    صفحه اصلی
    شمارنده
    آموزش نخبه پروری

    http://www.n-javan.com/aks/kar.jpg

    http://www.n-javan.com/ghatar/125112_313.jpg

     

    Home

    گالری عکسها

    http://www.n-javan.com/aks/click.jpg

    

    مصاحبه با مهندس محمّد رضا اصغرپور: مديرعامل شركت ساسوله

    زندگینامه کارآفرینان موفق - مردان کارآفرین ایرانی

    از ميدان رسالت (محلّ استقرارمان) تا بلوار دريا (ساختمان شماره‌ي 120، دفتر كار مهندس محمّدرضا اصغرپور) نيم‌ساعته رسيديم. منتظر ما بود. به گرمي از ما استقبال كرد. به اتاقش رفتيم و در زير نور چراغهاي هالوژن به گفت و گو پرداختيم.

    64 ساله به‌نظر نمي‌رسيد. شايد داغ مرگ پسر جوانش (پورنگ)، شكستگي خطوط چهره و افتادگي‌اش را بيشتر كرده باشد. (شادروان پورنگ اصغرپور در سال 82 در يك سانحه‌ي رانندگي، به همراه پسرعمويش، جان خود را از دست داد.)

    مهندس با روال گفت و گوي مجلّه با كارآفرينان آشنا بود. محكم و مسلّط حرف مي‌زد. حافظه‌اي قوي داشت.

    محور بحثمان را در دوبخش سازماندهي كرديم. بخش اوّل مربوط به كارآفرينيِ ايشان با پتانسيل خيره‌كننده در سطح ملّي و بخش دوّم معرّفي ايشان به عنوان انسان خيّر و نيكوكاري كه بي ادّعا مساجد (ثامن الائمه در شهرك غرب تهران و امام حسن مجتبي (ع) در چهارشنبه پيش بابل)، درمانگاه (زينبيّه در چهارشنبه پيش) را ساخته و اخيراً احداث دو مدرسه به نامهاي مجتمع آموزشي(علّامه‌ي سابق) و مدرسه‌‌ي‌كُشتي مهندس پورنگ را با امضاي دو سند جداگانه، تقبّل كرده‌است.

    سال 1320 در محلّه‌ي قديمي «مرادبيك» به دنيا آمد. در دبستان تربيت (با مديريت آقاي صابري) و دبيرستان شاهپور (با مديريت مرحوم كاظم‌بيكي) درس خواند. دانش‌آموز با هوشي بود. آقاي عبدالكريم صبوري (معلّم زبان مهندس) مي‌گويد:

    «اصغرپور، هميشه بدون كيف و كتاب وارد كلاس مي‌شد. اوايل به او اعتراض مي‌كردم، ولي بعدها كه ديدم گيرايي و درك مطلبش از ساير دانش‌آموزان بيشتر است، كاري به او نداشتم.» خودش مي‌گويد: « من روي گفته‌ها و مطالبي كه معلّمانم در كلاس مي‌گفتند تمركز مي‌كردم و همه‌چيز را در همان كلاس ياد مي‌گرفتم.» در تمام دوران تحصيل شاگرد اوّل بود. سال 1338، براي اينكه بتواند در رشته‌ي دلخواهش قبول شود، به تهران مهاجرت كرد و كلاس دوازده را در دبيرستان مروي تهران گذراند. همان سال، در رشته‌ي راه و ساختمان دانشكده‌ي فنّي دانشگاه تهران قبول شد و در سال 1344 (ظرف 5 سال) فوق ليسانس گرفت.

    مهندس چون جزو شاگردان اوّل دانشكده بود،
    مي‌توانست از بورس تحصيلي اعزام به خارج استفاده كند. حتّي يك بار از بورس دانشگاه MIT آمريكا برخوردار شد، امّا به خاطر مشكل سربازي از ادامه‌ي تحصيل در دوره‌ي دكتراي راه و ساختمان بازماند و به ناچار، وارد بازار كار شد. از آن پس ديگر هر چه بود، كار و كار و كار!

    در سال 52 با دختر يكي از بستگان پدري‌اش وصلت كرد و صاحب 3 فرزند پسر شد؛ پورنگ (مهندس كشاورزي)، كسري (فوق ليسانس معماري) و البرز (دانشجوي مهندسي عمران). پورنگ (كه مدير بخشي از تأسيسات شركت بود) در سال 82 به رحمت ايزدي پيوست. كسري و البرز هم با پدر همكاري مي‌كنند. همسرش خانه‌دار و شريك و همراه هميشه‌ي اوست.

    اصغرپور به زبان محلّي بسيار عشق مي‌ورزد و معتقد است كه زبان، عامل پيوند و دوستي است. شركت‌كنندگان در مراسم كلنگ‌زني مدرسه‌ي راهنمايي پورنگ (علّامه‌ي سابق) به‌خاطر دارند كه او در آن روز، كار بي‌سابقه‌اي انجام داد و براي حضّار به زبان محلّي سخنراني كرد: «در هر جاي ايران وقتي با يك مازندراني مواجه مي‌شوم، با او به زبان محلّي صحبت مي‌كنم. بچّه‌هاي من هم همين‌طورند. آنها با اين كه در مازندران نشو و نما نكرده‌اند، ولي زبان محلّي را بخوبي حرف مي‌زنند. عمداً هم حرف مي‌زنند تا يادشان نرود.»

    دلمشغولي‌هاي مهندس اصغرپور، يكي، دو تا نيست: «شهر ما با 70 سال پيش فرقي نكرده. خيابانهايش قديمي، كوچه‌هايش تنگ، ترافيكش خسته‌كننده و …! شما برويد كرمانشاه! ببينيد چه‌طور شهرشان را توسعه داده‌اند! ورودي شهرشان چه‌قدر قشنگ شده‌است. بلوارها و پاركها چه زيبا و باشكوه ساخته شده‌اند. برويد سنندج! ببينيد با چه برنامه‌ي حساب‌شده‌اي، جمعيّت را به حاشيه‌ي شهر منتقل كرده‌اند و از بافت قديمي شهرشان، چه‌قدر خوب مراقبت مي‌كنند! چه جادّه‌ي زيبايي بين سنندج و همدان ساخته‌اند! جادّه‌اي با بالاترين استانداردهاي فنّي و علمي! امّا شهر ما، چه؟ نه شهر ما (بابل) بلكه استان ما (مازندران) چه؟ جادّه‌ي هراز هنوز همان جادّه‌ي چهل سال پيش است. به جادّه‌ي تهران- اصفهان نگاه كنيد! دو تا اتوبان عظيم ساخته‌اند كه هزار تا ماشين هم توي آن گم مي‌شود. اينها همه در حالي است كه مازندران از همه‌ي استانهاي كشور با استعدادتر است و قابليّت بيشتري براي توسعه دارد. اصلاً تهراني‌ها، مازندران (و شهرهاي آن را) شهر دوم خودشان مي‌دانند.»

    او نگاه دلسوزانه‌اي به شهر بابل دارد:« الآن، مدّتي است كه مي‌بينيم مسئولان شهرمان در حال تعريض خيابانها هستند. به نظر من تعريض خيابانها، به اين شكلي كه دارند انجام مي‌دهند، چاره‌ي كار نيست. براي نجات شهر از شرّ ترافيك و نابساماني‌هاي اجتماعي و … بايد آن را گسترش داد و حاشيه‌ي شهر را آباد كرد. بايد در حاشيه و اطراف شهر مراكز تفريحي و توريستي ساخت و جمعيّت شهري را به آنجا كشاند. ايجاد بلوارهاي ساحلي، خيلي كارساز است.ما بايد از پتانسيل رودخانه‌ي بابلرود استفاده كنيم. به اطراف همين رودخانه‌ در بابلسر كه سالانه توريست‌هاي زيادي جذب مي‌كند، نگاه كنيد. اينها در زمان رضا شاه ساخته شده. حتّي درخت‌ها و خيابانهاي آنجا يادگار همان دوران است.»

    موضوع بحث را  عوض مي‌كنيم. به مطلبي مي‌پردازيم كه محور اصلي گفت و گوي ماست؛ كارآفريني. «به‌نظر من، كارآفرين با گرو گذاشتن سرمايه و حاصل عمرش، ايجاد اشتغال مي‌كند و به ياري دولت مي‌آيد. شما حساب كنيد الآن هر فرصت شغلي در اين مملكت 30 ميليون تومان هزينه دارد. اگر يك كارآفرين موفّق شود 10 فرصت شغلي ايجاد كند، در حقيقت 300 ميليون تومان سرمايه را در اختيار دولت گذاشته‌است. متأسّفانه دولت از طبقه‌‌ي كار‌آفرين به خوبي حمايت نمي‌كند. انتظار كارآفرينان اين است كه دولت در تنظيم و تدوين مقرّرات، جانب هر دو طرف (كارگر و كارفرما) را داشته‌باشد و عادلانه برخورد كند. اجزاي دولت (ادارات) با ما خوب برخورد نمي‌كنند. مثلاً اداره‌ي دارايي وقتي به كارآفرين مي‌رسد، نفس‌اش را مي‌گيرد و جانش را بالا مي‌آورد، امّا از پسِ مشاغل خدماتي و بساز و بفروش‌ها برنمي‌آيد. دولت بايد به تخصّص در حوزه‌ي كارآفريني اهميّت بدهد. ادّعا مي‌كنم اگر تخصّص نباشد، مملكت، برهوت مي‌شود. هر كشوري هرقدر هم پول داشته باشد، تا زماني كه لياقت استفاده از متخصّصان را نداشته‌باشد، پيشرفت نمي‌كند. همه‌چيز، كه پول نيست! عربستان از سوئد خيلي بيشتر پول دارد، امّا توليدات صنعتي اوّلي كجا، دومي كجا؟»


    مهندس همچنين ما را در جريان نيّت خيرخواهانه‌اش قرار داد: «مي‌خواهم بنياد مازندران‌شناسي تأسيس كنم. چون عقيده دارم مازندراني‌ها اوّل بايد خودشان را بشناسند و به اصالت و توانمندي‌هايشان پي ببرند، بعد بنشينند براي تحوّل و تغييرات بنيادي، برنامه‌ريزي كنند.»

    از مهندس مي‌خواهيم ما را در جريان شروع به كارش در حوزه‌ي ساخت و ساز، عملكرد شركت ساسوله و … قرار بدهد: «اوّلين كار فنّي‌ام، لوله‌كشي آب در بابل بود. 24 ساله بودم كه رئيس كارگاه لوله‌كشي آب بابل شدم. يك روز رفتم پيش آقاي امامعلي حبيبي (قهرمان كشتي جهان و نماينده‌ي وقت مردم بابل) و شرايط ناهنجار آب شُرب بابل را برايش تشريح كردم. ايشان هم پيگيريهايي كرد و موفّق به جذب اعتبار شد. من در سال 45 ظرف 6 ماه، تمام لوله‌كشي‌هاي شهر را انجام دادم و دو منبع بتوني هوايي 1000 مترمكعبي در جاده‌ي قديم آمل و جاده‌ي قديم قائمشهر (كياكلا) ساختم.

    و خاطره‌اي از مرحوم نوشيرواني:
    در همان سالي كه از دانشكده‌ي فنّي فارغ‌التحصيل شده‌بودم، يك روز آقاي نوشيرواني آمد پيش من و گفت: بيا اين چاله (پشت زمين فوتبال) را درست كن. من هم قبول كردم. با شهرداري مذاكره كردم. بعد كه همه چيز آماده شد، يك‌بار ديگر آمد پيش من. به ايشان عرض كردم: كِي وقت داريد براي كلنگ‌زني بياييد؟ جواب داد: من براي كلنگ‌زني نمي‌آيم. هر وقت كارتان تمام شد براي افتتاح مي‌آيم.

    چند سال اوّل در تبريز (رئيس كارگاه) بودم و پروژه‌هاي زيادي در اين شهر و شهرهاي اطراف آن اجرا كردم. يكي از آنها ساختمان مركز تلويزيون بود كه در سال 50، به‌وسيله‌ي شاه افتتاح شد.

    شركت ساسوله را در سال 54 (موقعي كه 34 ساله بودم) با همكاري جمعي از دوستان متخصّص داير كرديم. فعلاً حدود 300 پرسنل ثابت و متغيّر (اعمّ از مهندس،تكنيسين، كارمند و كارگر) داريم و تاكنون 65 پروژه‌ي كوچك و بزرگ را (از 1000متر مربّع گرفته تا 57000 متر مربّع) اجرا كرده‌ايم. از نظر سازمان مديريت و برنامه‌ريزي (برنامه و بودجه) به لحاظ ابنيه، رتبه‌ي 8 قديم و رتبه‌ي 1 جديد، به لحاظ ابنيه‌ي سنگين فلزّي، رتبه‌ي 3 قديم و از نظر تأسيسات رتبه‌ي 3 قديم و رتبه‌ي 3 جديد را دارا هستيم.»

    در اين لحظه، آقاي مهندس اصغرپور كتاب حجيمي به ما نشان مي‌دهد كه پر از تصاوير و جداول، آمار و ارقام خيره‌كننده است. البتّه نمي‌شود همه‌ي آنها را در اينجا ذكركرد، امّا مي‌شود به نمونه‌هايي از آنها اشاره كرد.

    ساختمان مراكز تحقيقات انتقال خون ايران (تهران)، دانشكده‌ي كامپيوتر و نفت دانشگاه صنعتي شريف، ساختمان اجلاس سران سعدآباد، مركز مرغ لاين و اجداد بابلكنار، انبار هفتگانه‌ي جزيره‌ي كيش، مركز تلويزيون تبريز، مراكز مخابرات در شهرهاي تبريز، مرند، بُناب، سردرود، عجب‌شير، اهر، مشكين‌شهر، هشترود و آذرشهر، بيمارستانها در شهرهاي تبريز (اتكو و فرمانفرمايان)، مريوان، دهلران، درّه‌شهر و اهواز و (320 تختخوابي) بابل، آشيانه‌هاي هواپيماهاي فانتوم تهران، خوابگاه ورزشي تبريز، انبار گمرك جلفا، ساختمان بنادر كشتيراني نوشهر، سالنهاي ورزشي در شهرهاي گنبد، ساري، اردبيل و مراغه، انبارهاي 20 هزار تني بيجار، ساختمان داروسازي تبريز، انبارهاي شركت تعاوني در 53 شهر ايران، ساختمان اصلي مركز توليد راديو ايران (جام‌جم)، مراكز تحقيقات و پژوهشهاي توانير، انبار تعاوني شهرستان بابل و پروژه‌هاي مسكوني و اداري و تجاري ديگر.

    همچنين طرّاحي و ساخت و نصب اسكلت فلزّي پيش‌ساخته حدود 440 كارخانه‌ي توليدي در سراسر كشور به مساحت تقريبي يك ميليون متر مربّع.

    چشمان ما از مشاهده‌ي سياهه‌ي عملكرد شركت ساسوله، داشت سياهي مي‌‌رفت. اين‌همه كار و تلاش و سازندگي واقعاً جاي تحسين دارد. تمام پروژه‌ها اساسي و معتبر بودند. امّا يكي از آنها (ساختمان بيمارستان320 تختخوابي بابل) برايمان جذّابتر و مهمتر بود.


    «اين بيمارستان، ماجراي پُر افت و خيزي دارد. پروژه‌ي آن از سال 70 آغاز شد، امّا به‌خاطر كمبود اعتبار، كارش به درازا كشيد و متأسّفانه هنوز به بهره‌برداري نرسيده‌است. البتّه اعتبار تخصيص داده مي‌شد، امّا مقامات متنفّذ كشور آن‌را در جاهاي ديگر مصرف مي‌كردند. مثلاً اعتبارات بيمارستانهاي آموزشي در دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي در كرمان و آقاي خاتمي در يزد هزينه شد. سال قبل هم اعتبارش رفت به همدان (!!) قرار بود اين بيمارستان مهرماه سال گذشته (83) افتتاح شود كه به همان دليل انجام نشد. امّا امسال (با توجّه به اعتبار جديد) تكميل و بزودي افتتاح مي‌شود.

    طبقه‌ي اوّل بيمارستان بابل2 هكتار (000/20 متر مربّع) و مجموعاً 57000 مترمربع زيربنا و 12 اتاق عمل دارد. ولي چون طرح آن درسال 65 ريخته شده، متأسفانه مركز كبالت (پرتو درماني ويژه‌ي بيماران سرطاني) بلاتكليف مانده و سيتي اسكن و MRI براي آن درنظر گرفته نشده‌ است كه اميدواريم با پيگيريهاي جدّي مسئولان دانشگاه و مقامات شهرستان، به نتيجه‌ي خوبي برسد. من به سهم خودم و به دليل علاقه به زادگاهم، تمام خلّاقيّت و توانايي خود را به كار بردم تا بيمارستاني در كلاس بين‌المللي بسازم. يادم هست حدود سالهاي 78-77 عدّه‌اي معتقد بودند كه بابل نيازي به پروژه‌اي به اين بزرگي ندارد. حتّي مي‌خواستند كاربري آن را تغيير دهند (به من هم پيشنهاد خريد داده‌بودند)، امّا من عقيده و اصرار داشتم كه اين بيمارستان، آبرو و سرمايه‌ي بزرگي براي استان مازندران است و حتماً بايد ساخته شود.»

    از مهندس اصغرپور در مورد رمز موفّقيت‌اش مي‌پرسيم، دقّت و صداقت را كليد توفيقاتش مي‌داند: «درمواجهه با مردم احساس عجيبي دارم، احساس مي‌كنم در حال تله‌پاتي هستم. هميشه فكر مي‌كنم آنها از درون من خبر دارند، به همين‌خاطر نمي‌توانم دروغ بگويم. من خدا را در چهره‌ي انسانها مي‌بينم.»

    درمورد جزئيّات مدارسي كه مي‌خواهد بسازد، مي‌گويد:«عمليّات ساختماني مدرسه‌ي راهنمايي پورنگ (علّامه‌ي سابق) را به تازگي شروع كردم و ان‌شاءالله تا 14 ماه ديگر تحويل مي‌دهم . بعد ازآنكه اين مدرسه تمام شد، مدرسه‌ي كُشتي رابسيارزيبا و با بالاترين استانداردهاي مهندسي دنيا خواهم ساخت و هر دو را هم به نام پسر جوانم پورنگ نامگذاري خواهم كرد. (كمي متأثّر مي‌شود. بغضش مي‌تركد و آرام مي‌گويد: بگذريم!)

    مهندس علاوه بر ساختن اين دو مدرسه، قصد دارد همه ساله به دانش‌آموزان برگزيده‌ي بابلي دارنده‌ي رتبه‌هاي برتر در سطح استان، كشور و دنيا، مدال و نشان ويژه‌اي تحت عنوان  نشان علمي پورنگ اعطا كند: « قرار است مسئولان آموزش و پرورش بابل، طرح آن را آماده كنند. ان‌شاءالله وقتي طرح تصويب شد آن را اجرا مي‌كنيم.»

    مهندس اصغرپور به ورزش هم عشق مي‌ورزد « ما بايد ورزش و ورزش‌دوستي رادرميان مردم نهادينه كنيم. اگر  شرايط و زمينه را براي جوانان‌ فراهم كنيم، آنها در سطح جهان غوغا مي‌كنند.»

    گفت و گوي ما، سه ساعت به طول انجاميد، امّا انگار سه دقيقه بود. لحظاتي ناب با كارآفريني برجسته ومعتبردر سطح كشور كه زندگي و خانواده‌اش را وقف توسعه و آباداني كشور كرده‌است. در عمق نگاه و متن چهره‌ي مهربان مهندس اصغرپور، در جست‌وجوي نوشيرواني ديگري هستيم. رادمردي كه خستگي نمي‌شناخت و پيشتاز و پرچمدار خدمت به مردم و جامعه بود.

     
    آموزش نخبه پروری

     

    اگر می خواهید با راهکارهای مختلف جهت افزایش تولید-بازاریابی-برندینگ آشنا شوید کلیک کنید

    اگر تصمیم به ایجاد کسب و کار جدیدی دارید کلیک کنید

     

     

    محصولات فروشگاه
    پربازدیدترین مطالب
    سرمایه گذاری - استخدام

    شرایط سرمایه گذاری  و اعطای نمایندگی

    http://www.n-javan.com/aks/sarmaye.gif

    آخرین محصولات
    کلیه حقوق سایت متعلق به موسسه رشد خلاقیت نوآوران جوان می باشد