مطالب سایت
- قطارجادویی
- شبکه کودکان کارآفرین
- فیلمهای رایگان
- مسابقات کارآفرینی و کسب و کار ایران
- اخبار خانه ریاضی
- مقالات و مصاحبه های مهندس علی زارعی (مدیرعامل)
- آموزشهای رادیویی و تلویزیونی مهندس علی زارعی
- کتابخانه رایگان دیجیتال
- روانشناسی کودکان
- تکنیکهای رشد خلاقیت
- بازیهای فکری
- ایده های خلاقیتی
- زندگینامه کارآفرینان موفق
- آموزشهای رایگان(همه زمینه ها)
- کارآفرینی و افزایش ثروت
- موسسه رشد خلاقیت
- ارزهای دیجیتال
ارتباط با ما
شماره پیامک ما
30006016285212
لطفا پیغامتان را به شماره بالا پیامک کنید
محصولات تصادفی
موقعیت شما در سایت
صفحه اصلی
شمارنده
Home
پدیده شاندیز چگونه برند شد؟
گفتگو با محسن پهلوان آفریننده برند پدیده شاندیز
زندگینامه کارآفرینان موفق - مردان کارآفرین ایرانی |
پدیده شاندیز چگونه برند شد؟
شاید تا الان نام «محسن پهلوان» را نشنیده باشید؛ اما قطعا كارهایی كه او كرده، شما
را به تحسین واداشته است! او كه پیش از این دركار ساخت و ساز بوده، درسالهای گذشته
با راهاندازی رستورانهای زنجیرهای «شاندیز» درایران، امارات و افغانستان سروصدای
زیادی راه انداخته. آخرین رستوران او «پدیده شاندیز» نام دارد كه در 6 ماه ابتدایی
سال 88 با مانور تبلیغاتی روی همزمانی تولد امام رضا(ع) با روز 8/8/88، تیزرهای
تلویزیونی گوناگونی را در صداوسیما روی آنتن فرستاد. او در گفتوگویی با ایدهآل،
از ایدههایش حرف میزند و از اینكه چطور دست به هركاری زده، اتفاقی ویژه در همان
حوزه به حساب آمده.
در كار ساخت و ساز بودم
بچه خیابان تهران، مشهد هستم. نسل در نسل، ما در كارهای ساختمانی بودیم. كاشیكاریهای
حرم امام رضا (ع) و بقعه خواجهربیع، كار پدربزرگ من بوده. برای همین ما هم دركار
ساخت و ساز افتادیم. مجتمع سازی و ویلا سازی و... ؛ اما با این حال در تمام مدتی كه
در كار ساخت و ساز بودم، هرچند روز یك مرتبه به رستوران شاندیز سر میزدم. چون
بهترین جایی بود كه میتوانستیم در مشهد غذا بخوریم. این رفتو آمدها باعث شد ما یك
كار مشاركتی را آغاز كنیم؛ سال 1376 بود كه با همكاری یكی از رستورانهای زنجیرهای
شاندیز، رستوران شاندیز خیابان جردن تهران را برپا كردیم. یك سال طول كشید آن را
بسازیم تا در سال 77 افتتاح شد. اگر هم یادتان باشد رستوران شاندیز جردن، اولین
رستورانی بود كه تبلیغات تلویزیونی داشت. درآن زمان به طور معمول، كسی برای رستوران،
تبلیغات تلویزیونی نداشت باشد.
روزی كه خیابان جردن قفل شد
روزی كه میخواستیم رستوران شاندیز را در تهران افتتاح كنیم، ساعت 5/11 صبح، پلیس
راهنمایی و رانندگی بلوار صبا را بست. آنقدر جمعیت آمده بود كه تمام خیابان جردن
قفل شده بود! تصور میكنم 8-7 هزار نفر، برای افتتاح رستوران آمده بودند. این در
وضعیتی بود كه ما در رستوران، فقط 180 صندلی داشتیم. من در عمرم، اینقدر فحش
نخورده بودم؛ یكی از كرج آمده بود، تا در روز افتتاح رستوران غذا بخورد! اما ساعت
5/11 كه رسید، ناهار تمام شده بود.
ما برای روز افتتاحیه 500 غذا آماده داشتیم.تصور نمیكردم اینقدر از رستوران
استقبال كنند. تنها كاری كه توانستیم انجام دهیم این بود كه 500 نفر از آن جمعیت را
ثبتنام كردیم تا به ترتیب به سالن بیایند و غذا بخورند.
از دیگران هم عذرخواهیكردیم. به خاطر همین تبلیغات بود كه رستوران شاندیز تا حالا
هیچ وعده غذایی نبوده كه میز خالی داشته باشد. ما فقط 3 روز قبل و 2 روز پس از
افتتاح رستوران، تبلیغات داشتیم و هنوز هم از آن سود میبریم.
بازی تبلیغات را یاد گرفتم
من بازی تبلیغات را از یك گروه قدرتمند بهنام «ارمغان بهزیستی» یاد گرفتم؛ اگر
یادتان باشد این گروه برگههایی را با 200 تومان به مردم میفروختند تا در قرعهكشیجایزههای
نقدی شركت كنند. درواقع كاغذ میفروختند به مردم. یك تیم بازرگانی فرانسوی هم پشت
ماجرا بود. شانسی كه من آوردم، این بود كه یكی از دوستان، من را با این تیم آشنا
كرد. روزی كه من با این تیم بازرگانی دیدار كردم، پیشنهاد كردند برای افتتاح
رستوران شاندیز در جردن تبلیغ كنم. من هم قبول كردم. این اتفاق باعث شد، من بازی
تبلیغات را آغاز كنم. آن زمان كل هزینهای كه برای افتتاح رستوران شاندیز كردم، 22
میلیون تومان بود. اما 28 میلیون تومان برای تبلیغات خرج كردم. اولین كاری كه با
این تیم فرانسوی كردم، طراحی یك جدول تبلیغاتی بود. جدولی كه در آن حتی شماره صفحه
و روزی كه تبلیغاتمان در روزنامهها چاپ میشد، آمده بود. در این جدول آمده بود كه
در فلان روز و فلان ساعت، چه اتفاق تبلیغاتی برای رستوران شاندیز میافتد. ما كاری
كردیم كه 3 روز مانده به افتتاح رستوران، هركسی از خواب بیدار میشد، نام رستوران «شاندیز
جردن» را میشنید. به این ترتیب كه اگركسی روزنامه را باز میكرد، تبلیغ رستوران
بود. در رادیو، تبلیغ رستوران را میشنید. درتلویزیون، تبلیغ رستوران را میدید.
حتی اگر درمعرض هیچ یك از این تبلیغات هم نبود، وقتی به سمت محل كارش میرفت،
تراكتهای رستوران شاندیز را روی شیشه ماشینش میدید. یك جور بمباران تبلیغاتی بود.
ما حتی یك بیلبورد هم در مشهد زدیم كه رستوران شاندیز در تهران افتتاح میشود.
اتفاقاتی افتاد كه در بازی تبلیغات جا افتادم و آن را یاد گرفتم.
دوم بهمن هر سال، یك افتتاح
رستوران شاندیز جردن، روز دوم بهمن ماه 1377 افتتاح شد. دوم بهمن ماه، روز تولد من
است و برای همین هم برای افتتاح رستوران، این روز را انتخاب كردم. یك سال بعد در
روز دوم بهمن 1378، دردبی رستوران افتتاح كردم. همین روز درسال 1379 خانه شاندیز
بزرگراه صدر را افتتاح كردم. با خودم عهد كردم هر سال روز دوم بهمن ماه، یك رستوران
افتتاح كنم! بعد از اینها رستوران «گراندهتل» در شهرك سینمایی غزالی و آشپزخانه
مشهدیها در چهارراه استانبول را افتتاح كردم. بعد هم رستوران شاندیز در افغانستان
را راهاندازی كردم و پشت سر آن در روز دوم بهمن ماه سال بعد، رستوران «پدیده
شاندیز» آغاز به كار كرد.
تجارت درافغانستان
پیش از اینكه رستوران پدیده شاندیز را افتتاح كنم، برای مدت زیادی در افغانستان
بودم. هنوز سر و صدای جنگ در افغانستان نخوابیده بود كه سرمایهای زیاد را با خودم
برداشتم و رفتم افغانستان. آن دورانی كه من به افغانستان رفتم، از ساعت 6 بعدازظهر
در كابل حكومت نظامی بود و سروصدای درگیریهای پراكنده هم در حاشیه كابل شنیده میشد.
برق و آب نبود. با سطل از چاه، آب میكشیدیم. هیچ امكاناتی نبود. درآن وضعیت، من با
شهردار كابل مذاكراتی داشتم و توانستم 4هزار متر زمین بگیرم. اصلا برایشان قابل
باور نبود كه یك خارجی، بخواهد در افغانستان جنگزده سرمایهگذاری كند. به آنها
وعده دادم یك رستوران شیك در افغانستان بسازم. آنها هم، این 4 هزار متر زمین را به
من دادند. پس از اینكه رستوران را كلنگ زدم، فهمیدم درافغانستان، غیر از آجر و شن
رودخانه، مصالح دیگری برای ساخت و ساز وجود ندارد. برای همین هم، چارهای نداشتم جز
اینكه تمام مصالح را از مشهد بخرم و بار كامیون كنم و بیاورم كابل. رستورانی با
هزار و 800 متر زیر بنا را با این كمبودها ساختم. 3 ماه و نیمه آن را افتتاح كردم.
تمام كارهای ساختمانی آن رستوران هم، به زمستان خورده بود تا به روز دوم بهمن ماه
برسد. پس از اینكه رستوران را افتتاح كردم، پاتوقی شد برای وزیران افغانستان. حتی
حامد كرزای هم، برای یك وعده به رستوران ما آمد. از همه مهمتر چیزی كه برای سفارت
ایران هم غیرقابل پیشبینی بود، حضور زلمای خلیلزاد، سفیر وقت ایالات متحده آمریکا
در رستوران ما بود.
خرید حق انحصاری بیلبورد از حامد كرزای
پس از افتتاح رستوران در افغانستان، من به فكر یك تجارت دیگر در افغانستان افتادم؛
برای همین هم، تمام حق انحصاری بیلبوردهای تبلیغاتی افغانستان را به مدت 20 سال
از حامد كرزای گرفتم. براساس قراردادی كه با كرزای بستم، برای 20 سال حق انحصاری
بیلبوردها به من واگذار شد. دریك دیدار رسمی، حامد كرزای به همراه 7 تن از
وزیرانش پای این قرارداد را امضا كردند. البته اصلا نمیدانستند فضای شهر را میفروشند.
برای همین هم، یك هواپیما گرفتم و چندنفر از وزرا را با خود به ایران آوردم تا در
دیدار با شهرداری تهران، متوجه شدند بیلبوردهای تبلیغاتی، یكی از روشهای
درآمدزایی شهری است. قرارداد بدی هم نبستم؛ سودی كه از تبلیغات نصیبمان میشد، یك
سوم به دولت افغانستان میرسید، دو سوم به من. تا الان 450 بیلبورد تبلیغاتی در
افغانستان نصب كردهایم. در این وضعیت، دیگر در افغانستان شروع كردم به ساختمان
سازی. چند مجتمع را كلنگ زدم. البته دراین مدت، آستان قدس رضوی هم، در افغانستان
سرمایهگذاری كرد و شریك ما شد. تا پیش از این، ما شركت «ایران- افغان» بودیم. پس
از آن شدیم، شركت «ایران- افغان- رضوی.» 40 درصد من،30 درصد آستان قدس، 30 درصد هم
دولت افغانستان. من در این مدت، تجارت در ایران را ضعیف كرده بودم. مدیریت كارهای
ایران را به یكی از دوستان سپرده بودم. 2 هفته افغانستان بودم و یك هفته ایران.
داستان پدیده شاندیز
اما داستان «پدیده شاندیز». یك روز دریكی از باغهایم در شاندیز نشسته بودم. جمعی
از دوستان بودیم و شهردار شاندیز هم بود. او من را دعوت كرد، فردای آن روز به دفتر
شهردار بروم. روز بعد شهردار شاندیز به من گفت یكی از پاركهای شاندیز، تبدیل شده
به پاتوق معتادان. از من خواهش كرد دراین پارك سرمایهگذاری كنم. من اصلا درآن
موقعیت نمیخواستم در ایران تجارت كنم؛ اما همینطوری حرف زدیم و رسیدیم به جایی كه
200 میلیون تومان در این پارك سرمایهگذاری كنیم و بهمدت 17 سال، از این فضا
استفاده كنم، پس از 17سال هم، همه چیز را به شهردار شاندیز تحویل بدهم. شوخی شوخی
كار را آغاز كردم و یك دفعه تبدیل شد به جدیترین پروژهای كه در دست دارم. آلوده
كار شدم. كاری كه بنا بود با 200 میلیون تومان تمام شود، دیدم با 2 میلیارد تومان
هم جمع نمیشود. به هرحال، این پروژه و كاری كه بهعنوان سرگرمی آغاز شده بود، شد
آبروی من. پروژه با 4 میلیارد تومان تمام شد. 8 هزار متر زیربنا اینجا ساختم. برای
همین هم شهرداری شاندیز، 3 سال به زمان بهرهبرداری اضافه كرد و قراردادمان شد 20
سال. از آن سو هم 2 سال و نیم زمان برای ساخت و ساز گرفته بودم، ولی پروژه در6 ماه
تمام شد. اینجا هم 2 سال دیگر جلو افتادم. رستوران كه افتتاح شد برگشتم افغانستان
تا به كارهای عقب افتاده بپردازم؛ تلفنی «پدیده شاندیز» را مدیریت میكردم؛ اما باز
هم نشد و مجبور شدم دوباره به ایران برگردم.
نوروز رویایی شاندیز
زمانیكه برای مدیریت «پدیده شاندیز» به ایران برگشتم، 2 هفته به عید نوروز مانده
بود. بازهم بمباران تبلیغاتی را آغاز كردم. جوری شد كه در نوروز آن سال، درحد
انفجار فروختیم. اینجا 3 هزار نفر ظرفیت داریم. یعنی اگر 3 هزار نفر همزمان بیایند
پدیده شاندیز، برای نشستن همه جا داریم.
درایران، رستورانی نداریم كه با این ظرفیت رقابت كند. در دنیا هم فقط رستورانی در
دمشق سوریه ساخته شده كه ظرفیت آن 6 هزار نفر است. البته ما در پدیده شاندیز در یك
وعده، 8 هزار غذا دادیم. درحالیكه در رستوران دمشق هر میز در هر وعده، یكبار
استفاده میشود و بیش از 6 هزار غذا سرو نمیكنند. این ركورد درهیچ جای دنیا ثبت
نشده. هرچند شاید درآشپزخانههای بیرونبر ركورد بهتری داشته باشند، ولی ما این 8
هزار غذا را داخل رستوران سرو كردیم.
پروژههای جدید من
جدیدترین پروژه من راهاندازی شعبه پدیده شاندیز در تهران است. فعلا به دنبال خرید
زمین آن هستم و مذاكراتی را هم با ارتش داشتم تا زمینی را در اقدسیه تهران بخرم؛
اما یك پروژه بزرگ دیگر هم دارم. میخواهم كلنگ بزرگترین مجموعه تفریحی خاورمیانه
را در شاندیز بزنم. در این پروژه تعهد میدهیم فاز اول آن را كه 210 هزار متر
زیربنا دارد، در عرض یك سال بسازم. قرارداد ساخت آن را با یك شركت آلمانی-
اسپانیایی بستهام.
در این پروژه، بزرگترین شهربازی سرپوشیده خاورمیانه را تاسیس خواهم كرد. یك مركز
خرید بزرگ، یك مجموعه رستوران و تالارهای پذیرایی هم درنظر دارم.
آخرين بروز رساني (جمعه ، 29 ارديبهشت 1391 ، 16:35)
محصولات فروشگاه
پربازدیدترین مطالب
- 34 عنوان از بهترین کتابهای روانشناسی را رایگان دانلود کنید
- گفتوگو با محمد حسن سید شجاع، صاحب برند اریکا میلیاردر مجرد
- داستان زندگی طاهره جوان از زبان خودش - خانمی که با وجود سوختگی صورت بالغ بر 20 میلیون تومان درآمد دارد
- گفتگو با محسن پهلوان آفریننده برند پدیده شاندیز
- عکسهای خلاقیتی از هنر مداد و دوربین
- داستان واقعی و آموزنده درس خواندن یکی از بزرگترین دانشمندان جهان را بخوانید
- مصاجبه با علی انصاری بنیانگذار بانک تات، بازار مبل ایران
- شرایط سرمایه گذاری و اعطای نمایندگی موسسه رشد خلاقیت نوآوران جوان
- آموزش چاپ عکس روی تی شرت
- چگونه ثروتمند شویم و ثروتمند بمانیم؟
- داستان زندگی شکوه السادات هاشمی زن خانه داری که با اختراع سوسک کش ثروتمند شد
- گفتوگو با بابك بختياري بنیانگذار بستنی آیس پک
- کسب و کار خانگی چیست؟
- خدمات مشاوره - برندینگ و کارآفرینی با کارشناسان موسسه رشد خلاقیت نوآوران جوان
- تست تعیین ضریب هوشی IQ کودکان (ویژه سنین 3 تا 11 سال)
- کارگاه خلاقیت کودکان 6 ساله و ساخت سفره هفت سین
- گفتگو با علیرضا رضایی عارف( کارآفرین برتر ملی)
- مصاحبه با زن مبتکر خانم فرانک ابراهيمي: روش جديد آموزش زبان
- پروژه جهانی قطار جادویی
- ثبت نام دوره مربیگری خلاقیت در سال ۱۳۹۸ نیمه حضوری (سراسری)
- گفتوگو با فاطمه دانشور، کارآفرین موفق عرصه معدن، ورشکسته ای که میلیاردر شد !
- ساخت کیف با قوطی ساندیس
- گفتگو با بهاره افشاری -بازگر سینما و کارآفرین موفق پوشاک
- داستان واقعی زندگی یک کارآفرین موفق(طاهره جوان) به صورت قصه و از قلم مهندس علی زارعی
- ده توصیه آلبرت انیشتین در مورد موفقیت
- آموزش تهیه یخ شفاف
- فیلم خلاقیت یک چوپان! - این فیلم در سمینار خودباوری و اختراع پخش گردیده
- مخترعین و نخبگان تا 30 میلیون تومان وام بلاعوض دریافت می کنند به همراه صحبتهای مهندس زارعی
- تماس با موسسه رشد خلاقیت نوآوران جوان
- دانلود رایگان طرح توجیهی تاسیس آموزشگاه علمی آزاد
- ان ال پی چیست و چه فوایدی دارد؟
- ملاقات خانم طاهره جوان(کارآفرین برتر ملی) با مهندس علی زارعی و بازدید از دبستان فکربرتر
- تفاوت بین انسانها در چیست؟
- تصاویر خلاقیتی پیتزا پرچمی
- آموزش ساخت خمیر بازی
- ساخت مجسمه های کاغذی بسیار جالب! حتما ببینید
- آموزش کارآفرینی با روش SIYB (دوره های سیب)-قسمت اول - پخش از رادیو ایران
- آشنایی با میلیاردرهای ایران
- گفتوگو با مهندس امیرحسین مظاهری نویسنده کتاب رقص عقابها
- فیلم مقایسه آموزش ریاضی در کشورهای آمریکا - ژاپن و چین
- ثبت نام در دوره کارآفرینی GYBI (سطح یک) - ساخت و پرورش ایده های کسب و کار
- گفتگو با بهروز فروتن و بهجت مجیدی نامی زنی که به بهروز ایده و امید داد
- گفتگو با موسس برند مهرام-شاهرخ ظهیری
- فرم ثبت نام در مسابقات کارآفرینی و کسب و کار ایران
- تصاویر ساخت درخت کریسمس با ماکارونی
- ساخت اتوبان عجیب و دیدنی میان دریا در نروژ و جذب هزاران توریست
- این تصویر را از دور و نزدیک مشاهده کنید چند چهره در آن مشاهده می کنید
- سخنان پروفسور حسابی درباره اهمیت پژوهش
- دانلود رایگان کتاب زندگینامه استیو جابز
- فیلم مسابقات جهانی دومینو!
- بازی قاطی کردن رنگها - هدف سن 3 تا 8 سال
- ساخت چادر مسافرتی شفاف برای بهتر دیدن مناظر
- مقاله مهندس زارعی در مجله پنجره خلاقیت-شماره 9- درباره ضریب هوشی - بهمن ماه 90
- فریب دادن ذهن
- تكنولوژي حيرت انگيز ژاپني ها
- ثبت نام در باشگاه دومینو موسسه رشد خلاقیت نوآوران جوان
- مصاحبه با آقاي بابائي : شركت ملامين يزد گل
- مقاله مهندس زارعی در مجله شماره 88 شادکامی -قسمت اول نخبه پروری
- کاردستی با مواد آشپزخانه
- مصاحبه اختصاصی مجله پنجره خلاقیت با مهندس زارعی -آذر 90
- اوریگامی بازی فکری زیبا
- فیلم سخنرانی مهندس زارعی درباره بهره وری
- میز بسیار جالب چرخان خلاقیتی! حتما ببینید
- تصاویر جالبی از مسابقه هنری که در آن هنرمندان تنها یک ورق کاغذ در اختیار داشتند
- طنز تصویری با تخم مرغ
- عکس های فوق العاده زیبا از چشم انسانها که شباهت زیادی به سطح ستاره ها و ...
- فیلم مراسم کارآفرینی کودکان با حضور مهندس علی زارعی که از صدا و سیما پخش شد(خرداد91)
- فیلم بازی لیوان چینی
- تكنیك های خلاقیت
- تصاویر ساخت خرس با جوراب توسط فرد خلاق
- دانش خلاقیت شناسی تریز (TRIZ) و مهندسی اختراع و نوآوری
- چگونه خلاقیت و تخیل را در کودکان پرورش دهیم؟
- سمینارهای سراسری مشترک مهندس زارعی و دکتر فریور در سال 91
- تصویر چند حیوان را می توانید مشاهده کنید
- عکس فریب دور و نزدیک
- میز بسیار جالب که با قرار دادن اشیا روی آن امواج جالبی در اطراف آن شیئ تولید می کند
- مشخصه های اصلی افراد موفق
- کتاب ارزشمند قطار جادویی(برند کارآفرینی کشور) نویسنده : مهندس علی زارعی
- روش های افزایش خلاقیت
- جا کتابیهای جالب و با طراحی عجیب
- دانلود رایگان طرح توجیهی خدمات رایانه و مشاوره مدیریت
- دیدگاه برایان تریسی درمورد تجارت خانگی
- دوشهای فوق العاده جالب و خلاقانه از سراسر دنیا
- در تصویر فوق چه می بینید؟
- چگونگی برخورد با پژوهشگران در دانشگاههای بزرگ دنیا - خاطرات پروفسور حسابی
سرمایه گذاری - استخدام